سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به شهر من یکی مهربان دوست بود
قالب وبلاگ
لینک دوستان

اگرچه لایق نبود این دل دو خط عاشقانه

اگرچه نبودی مرحمی هرگز بر این دل دیوانه

اگرچه نمی بینی جان کندنم را

یا که هرگز نبودی مهر مهربان را

اگرچه مشتعلم و سوزان در فراقت

اگرچه ندارم به تن نا و به پایم طاقت

اگرچه در مرامت نیست مرامی

یا که از وفا نگرفته ای تو جامی

اگرچه مهربان را می کشی هردم به جفا

اگرچه بر عشقت می بالی در خفا

اگرچه عشقت کاشانه ات به حرمان گرفت

اگر چه اذ این حرمان ،شررم بر جان گرفت

اگرچه نیستی در بزم عاشقان عشق پاک

اگرچه خطا رفتی در بر مدعیان سینه چاک

می نویسم من برایت از این دل اندوهناک

می نویسم با دستی لرزان از این عشق سوزناک

عشقم را به راهت بی پیرایه پرداختم

سنگی بودم که خود را به نازت موم ساختم

غرورم را به قربانگاه ناپاکی کشاندم

دلم را مرکبی از زر
برایت ساختم

تو تازان و پران در عشق خود

من سوزان و گریان در وهم خود

سایه ایی شوم و سنگین بر سرم بود

کبودی ضربه ای سخت بر تارکم بود

اما می آمدم پیوسته بر مزار خویش

تا که شاید مرهم نهی بر دل ریش

می کُشیم اما بی پروا دم به دم

می دری سینه ام را نه بیش و نه کم

می سوزانی دلم،دلم راه تو دارد

نمی گزی لبم،لبم نام تو دارد

از بهر تو قاف را بارها رفته ام

دست خودرا بهر نامت تفته ام

نمی دانستم عشق یعنی فریاد سکوت

نمی دانستم عشق یعنی سفره خالی دل، از قوت لایموت

نمی دانستم ره عشق رهی پر سوز و ساز است

نمی دانستم بازی بزرگان  بازی کنجشکک و باز است

می دانم اما عشق مهربان ،عشقی منیر است

می دانم اما عشقی مهربان رو به فزون  وکثیر است


[ چهارشنبه 89/2/22 ] [ 8:38 صبح ] [ ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 45040