به شهر من یکی مهربان دوست بود
قالب وبلاگ
لینک دوستان

سلام مهربان

امروز تمام مشامم
پرشده از عطر دیزی، هرجا میرم این عطر را استشمام می کنم و بیاد خاطرات گذشته بودم
که نگاهم به بانوی عشق افتاد. گفتم چه خوب است این شعر رو تو هم امروز زمزمه کنی .
فقط بابت یادآوری این که گوهری داشتی و قدرش
را ندانستی.!!!

 

بانوی عشق ای
مهربان

دوستت دارم،دل
بسته ام اما نهان

ای باغ گل ،ای
نرگس مست

با توگویم آنچه می
باید ،آنچه هست

روزگاری فکری باطل
بود مارا

خنده هایت حبل
یقین بود مارا

روزی دیگر نام تو
زمزمه لبهای من

روزی دیگر خواسته
هایت لازمه افکارمن

اما کنون عاشق و
دل داده ام

گویی که جان از
کالبد داده ام

اما کنون عاشق
رویت هستم

عاشق مهر و خلق و
خویت هستم

اما کنون دیدنت
روی نیاز است مرا

سوی درگاه قدسیان
دست دراز است مرا

اما کنون خنده
هایت نوش نیش من است

نازهایت،عشوه هایت
مرحم دل ریش من است

با نوی عشق،مسکنت
دل هوشیار من است

هورم تو از تن تب
دار من است

بانوی عشق،نشانه
دارعشقت هستم

از سبوی لبانت مست
مستم

بانوی عشق،در
چشمانت را گم کرده ام

از خماری چشمانت
ره میخانه گم کرده ام

بانوی عشق غرقه در
موج نگاهت هستم

دل زیر پایت ،فرش
راهت هستم

بانوی عشق،زنگ
صدات بردلم،رنگ نیلی زنبق است

بانوی عشق،رنگ
خوشت بردلم رنگ سرخ شقایق است

بانوی عشق،هرچه
گویم هرچه گویم باز کم است

از ضمیرم آنچه
آید،هم بغض آه و ماتم است

بانوی عشق این را
گویم و ختم کلام

دوستت دارم ،دوستت
دارم والسلام

 


[ یکشنبه 89/7/11 ] [ 12:17 عصر ] [ ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 13
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 45052